با اکتشافات باستانشناسی در محوطههای باستانی خرند و گندیاُ (از ییلاقات پرور)، بقایای معماری و گورستان اقوامی از هزاره اول پیش از میلاد (3000سال قبل= عصر آهن) و پیشتر دیده شده است. کاوشها نشان میدهد این اقوام دامدار بودند و در فصول گرم سال به این مناطق کوچ میکردند تا از مراتع غنی منطقه استفاده نمایند. در فصول سرد سال این اقوام از خرند و گندیاُ که دارای هوای سرد و پربرف هستند، به حاشیهی پست جنوبی دریای مازندران کوچ میکردند. اشیاء بهدستآمده از محوطههای باستانی حاشیهی خزر از جمله کورنگگفتر در استان گلستان و جامخانهی نکا شباهت بسیار زیادی به اشیاء بهدست آمده در خرند دارند. علت اینکه منطقهی پرور از دیرباز مورد توجّه بود و اولین زیستگاهها شکل گرفتند، تنوع پوشش گیاهی، کثرت و موغوبیت مراتع[2]، وجود چمنزارها و چشمهسارهای فراوان و در اصطلاح پروریها «نَرمونزمین»[3] بودن این مراتع بوده است. نرمونزمین به مراتع کمشیب و عاری از سنگلاخ گفته میشود. سیستم دامداری و کوچ در منطقه پس از قرنهای متمادی هنوز پابرجاست. باستانشناسان معتقدند اشیایی شبیه به اشیاء و تزئینات بهدستآمده ازحفاریهای خرند را در حال حاضر میتوان بهصورت پراکنده در میان مردم منطقه دید که این نشان از نوعی تداوم و سیرحرکت هنری تا زمان حاضر دارد. به عنوان مثال میتوان از تِله (tĕle) نام برد که کوزهای سفالی شبیه همان کشفیات عصر آهن میباشد. شباهت خانههای ییلاقی نیز درخور توجه است. از مناطق و ایالت های مهم وتاریخی در روزگار باستان ، ایالت پتشخوارگر بود .از دیدگاه "مارکوارت"[4] ودیگران پتشخوارگرکوهها ی قبل از خوارِ ورامین بوده است که بر این مبنا مناطق کوهستانی دودانگه، چهاردانگه و سوادکوه، درقلمرو تبرستان( = تپورستان به معنی سر زمین کوهستانی) بخشی از پتشخوارگر بوده است. زان پس در گذر تاریخ، پرورروزگاری جزء منطقه ی شهریارکوه و سپس جزء هزار گری [هزار جریب] شد. شهریارکوه که نامِ آن، برگرفته از نامِ اسپهبد شهریار اول، از فرمان روایان باوند است، به رشته کوهی گفته می شد که از ارتفاعاتِ روستای ویران شده نِپنی nepni آغاز وبا تشکیل گردنه هایی چون گوگلی gugeliوخرونروxeronaro، به درّه های خطیرکوه ختم می گشت. این رشته کوه، بخش تاریخی پریم را از بخشِِ باستانی شهریارکوه جدا می کرد. در دامنه های شمالیِ این کوه، جنگل های انبوهی چون جنگلِ بولا قرار دارد که در چشم اندازِ منظقه ی پریم است. دامنه های جنوبی این کوه، پوشیده از درختانِ پهن برگ پاکوتاه ودرختان ِسوزنی برگِ اُرس است. هزار گری نیز منطقه ای وسیع بین گرگان، سمنان، ساری و سوادکوه بوده است. طبق آثار و کتب تاریخی مناطق شهریارکوه، پریم و هزار گری از کانون های اصلی تمدن تبرستان باستانی بوده اند. اکتشافات باستان شناسی اخیر در منطقه پرور این نکته را تأیید می کند[5]. تنگه ی پرور با وجود چهار قلعه ی استراتژیک- نظامی[6] بر سر راه باستانی قومس- تبرستان قرار داشت و از این رو من آن را دروازه ی تبرستان لقب داده ام. بقایای راه کهن قومس- تبرستان در دشت رمنده کوه و سنگفرش های آن هنوز دیده می شود. پیشینیان و کهنسالانِ پرور، ایل پروری را بقایای یک خانواده ی سلطنتی (ساسانی) می دانند که پس از حمله ی اعراب به قلعه ی گردکوه دامغان می آیند در آن قلعه در مقابل خیل عظیم سپاه اعراب شکست خورده و متواری می شوند و در منطقه ی کوهستانی پرور کنونی سکنی می گزینند. به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی، حاکمان عبّاسی و اموی را یارای دستیابی و هجوم به این مناطق (کوهستان های البرز) نبوده است. از این رو، مردم، آیین ها، سنّت ها و دین نیاکان خود را تا قرن ها حفظ کرده اند. پایندگی و بقای فرهنگی این مردمان را من به درخت اُرسors (سرو کوهی) تشبیه کردم. درخت اُرس درختی است همیشه سبز، دیرپا، دیرزیست و انعطاف پذیر که سال های سال طوفان و یخبندان آسیبی به آن نمی رساند. مردمان پرور و کوهستان شهریارکوه[7] میراث نیاکان را به گونه ای شایسته حفظ کرده اند. با مطالعه ی آیین ها و باورها و جشن هایی که تا سی سال گذشته در پرور رواج داشت در می یابیم که بسیاری از آنها قدمت هزاران ساله دارد.از جمله آیین ها و جشن های باستانی که دراین منطقه که قدمت چند هزار ساله دارند، عبارتند از : 1- جشن تیر ماه سیزده( جشن تیرگان) ( روز 13 تبری مصادف با 12 آبان هجری شمسی) 2- جشن نوسال ماه بیست و شش( روز 26 نوسال ماه تبری مصادف با 28 تیر هجری شمسی)(جشن فروهرها) 3- نوروز جمشیدی( اعتدال بهاری) 4- آیین دَهِش شیر کنار مکان های مقدس( شیر در هِدائِن) 5- آیین اهورایی وَرمِزد( اول هر ماه یزدگردی) 6- آیین نَرون 7- آیین های همیاری روجین، قرض و وندا، پول شنون 8- آیین های ویژه کوچ وآیین های ویژه دامداری گویش پروری که شاخه ای از زبان تبری قدیم می باشد، به لحاظ ساختار دستوری، آوانگاری و واژگان، نسبت به سایر گویش های مشابه اشتراکات زیادی با زبان پهلوی[8] دارد که بخشی از آن را در کتاب "ردپای نیاکان[9]"آورده ام. با ورود علویان حق گو و حق جو به مناطق کوهستانی البرز، این نواحی از اولین مناطقی بود که به مذهب شیعه گروید. حکومت میرعمادالدین- از نوادگان امام موسی کاظم (ع)- از اولین حکومت های شیعه در ایران (البته مقیاس کوچک) بود. میرعمادالدین با شکست سلطان محمود ولّاش، حکومت آسران رستاق را منحل کرد و منطقه ی آسران را به هزار گری (هزار جریب) ضمیمه کرد. منطقه ی آسران رستاق شامل هفتاد قصبه ی بزرگ از قبیل پرور، سنگسر، شهمیرزاد، کاورد، شلی، کولیم، هیکو، خینگ، آسران، اورپلنگ، اوک (ملاده کنونی) و.. بود. مرکز حکومت آسران رستاق، قلعه ای به نام آسران رستاق بود که در جنوب چاشم واقع بود این منطقه هم اکنون از مراتع سنگسری ها است و محلی ها به آن آسِرُن(âseron) می گویند. در قرن هشتم سیدتاج الدین از نوادگان میرعمادالدین، سال ها بر بخشی از هزار گری [هزار جریب] فرمانروایی سیاسی و معنوی داشت. گواه این فرمانروایی سیاسی- مذهبی نوشته ی حک شده بر ضریح وی است: تاج الحق و المله والدین والدنیا... سید تاج الدین پرور را مرکز حکومت خود قرار داد. مقبره ی وی که از بناهای دوره ی ایلخانی است، در پرور قرار دارد. ضریح نفیس این حاکم مذهبی که کار عبدالشاه شرف سمنانی است، در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سمنان نگهداری می شود. حمام پرور نیز از بناهای تاریخی است که قدمت زیادی دارد. این حمام که، تنها حمام پلان کوهستانی و از معتبرترین بناها در منطقه ی البرز است[10]. در کتاب تاریخ مازندران نوشته ی اسماعیل مهجوری و نسخه ی خطی شجره الامجاد آمده است: روزی شاهرخ شاه و امیرانش هنگام غسل در این گرمابه مشاهده کردند مردم پرور طبق آیین شیعیان در آنجا غسل می کنند از این رو سید تاج الدین بدستور شاهرخ شاه به هرات تبعید شد. از خویشان و یاران هیکویی سید تاج الدین چندین نفر در آن هجرت اجباری آنان را همراهی کردند . آنان هفت سال در هرات ماندند . سه سال در هرات قحطی شده بود چندانکه سر یک الاغ را به صد شاهی می فروختند. سر انجام با وساطت و اجازه بانو گوهر شاد ( همسر شاهرخ شاه ) به خانه خود بازگشتند ، وقتی به دامغان رسیدند ،سادات و پیروان سید پس از آگاه شدن با نقاره و علم به پیشواز او و همراهان رفتند و با احترام و شکوه آنان را به شهر بردند . سید پس از رسیدن به وطن خویش پرور چون املاک خود را در تصرف سید رضی الدین دید در صدد مطالبه بر آمد و طلب اجرت المثل هفت سال و چهار ماه را از میر رضی الدین کرد. در دوره های صفویه و قاجاریه، آثار،بناها، کاروانسراها ،سفرنامه ها و مدارک تاریخی حکایت از رونق و آبادانی در این منطقه دارد. در تمامی سفرنامه ها به رونق دامداری و کشاورزی در منطقه، وجود مراتع بسیار مرغوب، چمنزارها و چشمهسارهای فراوان، کثرت گونههای حیات وحش ( از جمله پرندهگانی مانند کبک و بلدرچین، دستهای قوچ و بزکوهی و...)ودربرخی از آنها به ایل پروری اشاره شده است. اما پس از حمله ی امیر اعظم شاهزاده ی قاجاری حاکم ولایات استرآباد- دامغان و گرگان در سال 1286 و قتل و غارت وحشیانه، شوک اقتصادی بر منطقه حاکم شد و اولین موج مهاجرت برای کار به مناطق دیگر آغاز شد.شرح هجوم امیر اعظم به پرور در برخی از کتب تاریخی آمده است. پرور اولین روستای دودانگه مازندران بوده است که دارای مدرسه شد. اولین مدرسه به سبک امروزی در پرور در سال 1331 تأسیس شد. این مدرسه ابتدا در منزلی تشکیل شد و در سال 1333 توسط مردم و با دستور و حمایت سهراب محمودیان مدرسه اصلی ساخته شد. این مدرسه که در محل تکیه قرقچیها ساخته شد، در سال 1357 تعطیل شد. اولین پاسگاه انتظامی نیز در سال 1302 تأسیس شد. موج دوم مهاجرت از سال 1329 و موج سوم در از سال های 1345 آغاز گردید. و پرور در طول سال های 1357-1360تقریباً خالی از سکنه شد . آقای حسین شهسوارانی معاون وزیردادگستری قبل از انقلاب درزمینه ی پروردر آن دوران خاطرهای دارندکه ذکر آن خالی از لطف نیست: «حدود چهل سال پیش من و سیدالقضات شادروان سید ابوطالب رئیسزاده رئیس دادگستری استان مازندران و من دادستان استان، به دعوت سهراب محمودی[11] و برادرش یداللهخان محمودی که آنها هم از حشمداران بزرگ دودانگه و مازندران بودند، سفری داشتیم به خرند، باغ بزرگ ییلاقی آنها در آخرین و بلندترین محل ییلاقی، بعد از فولادمحله و از راه ماشینی شهمیرزاد به آن باغ رفته بودیم. در آن سفر یکی از روزها سهراب محمودی و برادرش برای تفریح و گردش ما را به روستای ییلاقی پلور دودانگه بردند که محلی خرّم و دلگشا و کوهستانهای آن شکارگاه معروف گاوهای کوهی و آهو و شوکا و گوزن و غزال بود. چند ساعتی را در باغ بزرگ میوههای ییلاقی که آن باغ هم به همان میزبانان تعلق داشت گذراندیم که دیوار بلند گلی معمول باغات ییلاقی داشت. روی دیوار آن باغ بزرگ در چهار ضلع متصل و به هم چسبیده جمجمه و سر استخوانی شکارهای کوهی با شاخهای بلند قرار داده بودند به جای خار و خس که در جاهای دیگر برای جلوگیری از خرابی دیوار باغها میگذارند. در اطاق بلند فرششدهی آن باغ در دیدگاهی که به سوی کوهستان بلند داشت همان هنگام حرکت و جنب و جوش و جست و خیز گاوهای شکاری و کوهی در دوردست دیده میشد. اکنون و در این روزگار و سال و زمانه آن چراگاهها و آن مراتع چنان ویران شده که «تو گویی که رستم ز مادر نزاد» نه دیگر از رستم نشانی مانده، نه از همان سهراب محمودی و برادرش و نه آن باغ و نه آبادانیهای دیگر و نه آن حیاط وحش آنچنانی مازندران[12].» با وجود تخلیه ی پرور، اقامت تابستانی در ییلاقات 24 گانه ی آن ادامه دارد. هم اکنون ایل پروری متشکل از هفت طایفه در 4 استان کشور (سمنان، مازندران، گلستان و تهران) با جمعیت تقریبی ده هزارنفر پراکنده شده اند و سخت به فرهنگ و گویش خود پایبند هستند. این مردمان علاوه بر حفظ گویش اصیل خود از موارد ذیل برای حفظ هویت خود استفاده می کنند:1- شرکت در مراسم شادی و سوگ 2- ساخت تکیه های عزاداری در پرور و گردهمایی سالانه 3- بازگویی مداوم حماسه های ایل پروری و اشاره به تاریخ و فرهنگ مشترک 4- حفظ اقامت تابستانی در ییلاقات 24 گانه.
نظرات شما عزیزان: